جدول جو
جدول جو

معنی رواج کار - جستجوی لغت در جدول جو

رواج کار
(رَ)
رایج و روان درداد و ستد و جز آن. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از روان کاه
تصویر روان کاه
آنچه باعث افسردگی و آزردگی روح می شود، امری سخت و دشوار که روح را کسل و آزرده می سازد، کاهندۀ روان، روان فرسا، جان کاه، جان گزا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روان کاو
تصویر روان کاو
متخصص در روانکاوی
فرهنگ فارسی عمید
(رَ)
بازارگاه. (ناظم الاطباء). جای روایی. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سوار کار
تصویر سوار کار
کسی که در سواری ماهر و چابک بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریا کار
تصویر ریا کار
مکار، نفاق کننده، منافق
فرهنگ لغت هوشیار
زمینی که در آن خربزه و هندوانه و خیار و مانند آن کارند پالیز فالیز، کلبه ای محقر در باغ و فالیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثواب کار
تصویر ثواب کار
((ثَ))
کسی که عمل نیکو و خیر کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روش کار
تصویر روش کار
نحوه کار
فرهنگ واژه فارسی سره
ابزاری که با آن پنبه، ذرت، گندم، جو و را به ردیف کارند، ردیف
فرهنگ گویش مازندرانی
داوطلبانه، داوطلب
دیکشنری اردو به فارسی